Friday 19 August 2016

همیشه بهار


زندگی همیشه بهار است
جاوید نیست
اما
بارش یا کال است یا رسیده

 گهگداری میوه کال نصیبت میشود
گاهی هم از پختگی اش لذت میبری

نکته اینجاست که بدانی اگر میوه کال را اشتباهاً چیدی
از خوردنش بپرهیزی


پرنیان
۱۹ آگست ۲۰۱۶
کابل




پاورقی: گاهی اوقات دلم میگیرد. 

آیینه اعتماد


گاهی کسی که فکر میکنی نزدیکترین شخص در زندگی ات است
تو را ظالمانه در لختی در هم میشکند
دانسته یا نادانسته

اینجاست که آیینه اعتمادت تَرَک برمیدارد
یا کم کم تکه تکه میشود، یا باید آنرا تعویض کنی

چقدر سخت است اگر راه دوم را برگزیده باشی


پرنیان
۱۹ آگست ۲۰۱۶
کابل



پاورقی: گاهی پشتیان چندانی نداری. 

کابوس



از خواب میترسم
از بیداری هم

نمیدانم کدامش کابوس است

یکی از دیگری بد تر
یکی ازدیگری وحشتناک تر



پرنیان
۱۹ آگست ۲۰۱۶

کابل



پاورقی: شب های پر از ناامیدی و نفرت سر همه آمده. 

Wednesday 24 February 2016

گره کور



از کودکی از باز کردن پلاستیک های خرید که گره کور میخوردند نفرت داشتم، به دنبال قیچی میدویدم و در یک چشم به هم زدن آن را باز میکردم. حالا هم هر زمان به گره ی کوری بر میخورم، آوای زیبای پدرم طنین انداز میگردد:

 "از شر گره های کور زندگی نمیتوان با قیچی خلاص شد؛ صبر و مبارزه میباید کرد." 



پرنیان
۲۴ فبروری ۲۰۱۶
کابل